بر بام آسمان: داستان زندگی بلال حبشی
نویسنده:
رضا شیرازی
امتیاز دهید
تصویرگر: علی مظاهری
صحرا در حرارت خورشید می سوزد. به هر سو که نگاه می کنی، هیچ سایه و سایه بانی دیده نمی شود. غیر از رشته کوهی که دور شهر حلقه زده است، بلندی دیگری به چشم نمی آید. زمین تفتیده، تا دور دست نگاه آدمی، صاف و یکدست است. سنگها و ریگهای ریز و درشتی که بر سینه زمین نشسته اند، حرارت خورشید را در خود نهفته دارند. مکه در گرمترین ساعتهای خودش قرار دارد. در این هنگام از روز بیشتر اهل مکه به خانه های خود پناه برده اند و زیر سایه بان هایی بافته شده از شاخ و برگ درخت خرما، به گریز از لهیب خورشید...
صحرا در حرارت خورشید می سوزد. به هر سو که نگاه می کنی، هیچ سایه و سایه بانی دیده نمی شود. غیر از رشته کوهی که دور شهر حلقه زده است، بلندی دیگری به چشم نمی آید. زمین تفتیده، تا دور دست نگاه آدمی، صاف و یکدست است. سنگها و ریگهای ریز و درشتی که بر سینه زمین نشسته اند، حرارت خورشید را در خود نهفته دارند. مکه در گرمترین ساعتهای خودش قرار دارد. در این هنگام از روز بیشتر اهل مکه به خانه های خود پناه برده اند و زیر سایه بان هایی بافته شده از شاخ و برگ درخت خرما، به گریز از لهیب خورشید...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بر بام آسمان: داستان زندگی بلال حبشی